کد مطلب:28212
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:12
آيا ما شيعيان انسان هاي واقعي و برگزيده هستيم و بقيه مردم همه گمراه هستند؟
چه كسي گفته است كه ما شيعيان انسان هاي واقعي و برگزيده ايم؟ اولاً اساساً اين انديشه، تفكري نژادپرستانه وراسيستي است كه بارزترين طرفداران آن، يهود و صهيونيست ها هستند. براساس تعاليم تلمود، آنان خود را فرزندان برگزيده خداوند خوانده و ساير انسان ها را، حيوانات ذي شعوري مي دانند كه چون چهارپايان، براي خدمت به آنان آفريده شده اند. آنچه اساس تفاضل و برتري در اسلام است، ايمان (انديشه و اعتقاد درست) و عمل صالح (تقوا) است؛ چنان كه قرآن مجيد مي فرمايد: {A{/Bإِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اَللَّهِ أَتْقاكُمْ {w16-20w}{I49:13I}/}A}. از طرف ديگر كاملاً روشن و مبرهن است كه، كامل ترين و آخرين دين الهي اسلام است، و با آمدن آن، ديگر شرايع آسماني، نسخ گرديده اند: {A{/Bإِنَّ اَلدِّينَ عِنْدَ اَللَّهِ اَلْإِسْلامُ {w1-5w}{I3:19I}/}A}، {V(آل عمران، آيه 19)V}. بنابراين همه انسان ها موظف به پذيرش آخرين و كامل ترين شريعت الهي و پيروي از آيين جاودان او مي باشند كه توسط پيامبر اكرم(ص) به بشريت ابلاغ شده است. اكنون اين سؤال پديد مي آيد كه تكليف غيرمسلمانان در اين باره چه مي شود؟ در اين رابطه توجه به چند نكته لازم است: الف) صحت و حقانيت يك آيين، لزوماً تابع تعداد گروندگان به آن نيست. به عبارت ديگر صحت و بطلان، مفاهيمي كيفي اند و كثرت و قلّت مقولاتي كمّي و از نظر منطقي، تأثير لزومي و حتمي بر يكديگر ندارند. ازاين رو چه بسا سخن يك نفر در ميان جمعي كثير، درست از آب درآيد و ديدگاه اكثريت خلاف واقع شود؛ كما اين كه عكس آن نيز ممكن است. لذا آنچه منطقاً بايد مورد توجه قرار گيرد، اصل حقانيت و صحت راه و آيين است، نه ميزان كمي و عددي پيروان آن. ب ) در مواجهه با اسلام، انسان ها به چند دسته تقسيم مي شوند؛ از جمله: 1- كساني كه اسلام را شناخته اند و به آن ايمان آورده و براساس تعاليم آن عمل كرده اند. اين دسته قطعاً اهل نجات و رستگاري مي باشند. 2- كساني كه اسلام را نشناخته و شرايط و امكانات لازم را براي شناخت آن در اختيار نداشته اند و براساس حكم فطرت و عقل و ديني كه به آن دسترسي داشته اند، عقايد و اعمال خود را تنظيم كرده اند. اين دسته كه شايد بيشترين تعداد انسان ها را تشكيل مي دهند، در منطق قرآن {/B«مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللَّهِ»{w3-5w}{I9:106I}/} ناميده مي شود و خداوند لطف و رحمت خود را از آنان دريغ نمي دارد چنان كه فرموده است: {Aعسي ان يرحمهم ربهم A}، {V(توبه، آيه 106)V}. پس چنان نيست كه همه نامسلمانان جهنمي باشند. 3- كساني كه با وجود همه امكانات لازم و رسيدن پيام الهي به آنان، از بررسي در آن سرباز زده و برخلاف حكم عقل، راه تحقيق و انتخاب را بر خود بستند، اينان عقلاً و شرعاً مسؤول خواهند بود. 4- كساني كه با شناخت حقانيت اسلام، با علم و عمد و به خاطر برخي از منافع فردي، با آن به ستيز و مكابره پرداختند؛ مانند ابو جهل ها كه با ديدن معجزات بسياري از پيامبر(ص) و آگاهي از بشارت هاي پيشين و درك قطعي حقانيّت آن حضرت، باز موضع خصمانه پيش گرفتند. اين گروه بنا به فرموده قرآن، قطعاً گرفتار عذاب دائمند. البته اين گونه افراد بسيار اندك است. براي آگاهي بيشتر ر.ك: عدل الهي، شهيد مطهري. ج ) نكته ديگر اين كه، هدايت و ضلالت، اموري تشكيك پذير و داراي درجات متفاوت است؛ مثلاً يك انسان ملحد و ماترياليست، هيچ بهره اي از هدايت ديني در بعد عقايد ندارد؛ ولي چه بسا همان انسان در باب ارزش ها و اخلاقيات، تحت تأثير هدايت هاي انبيا قرار گيرد و برخي از اصول اخلاقي ديني را پذيرفته و براساس آن عمل كند. در مرتبه بالاتر، يك مسيحي با اعتقادي كه به خدا دارد، به مرحله بالاتري از هدايت دست يافته است. در ميان مسيحيان نيز، آن كه معتقد به توحيد (Man theism) و نفي تثليث مي باشد، هدايت يافته تر است. يك مسلمان، نسبت به مسيحي موحد، بهره بيشتري از هدايت دارد و يك شيعه نسبت به يك سني. از طرف ديگر درميان خود شيعيان نيز، به تناسب مراتب علمي و عملي، ميزان هدايت يافتگي و عدم آن (ضلالت)، داراي مرتبه هايي است.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.